شیرین زبانی های الینا خانومی

سلام گل باقالی خانوم  الان که 2 سال و سه ماه و 10 روز و 5 ساعته که به این دنیای پر ازشلوغی و زشت و زیبا پا گذاشتی دخترم همیشه وقتی خسته به خونه میرسم از اینکه صدای قشنگت کل خونه رو پر میکنه خوشحال میشمو انرژی می گیرم  تازگی یا خیلی بامزه شده اونقدر خوشمزه ای که دلم میخواد گازت بگیرم که دلم نمیاد و لی بابجونت اینکارو میکنه و تو هم با پر رویی فراوان نگاش میکنی و خوشتم میاد تازه!!!!!!!!!!!!

الینا نگو بلا بگو  میخوام از شلوغیات و شیرین زبونیات بگم که وقتی بزرگ شدی بخونی ببینی که چی بودی

تا چشمو باز میکنم میبینم سر وسایل آرایشی مامان رفتی و کلی تلاش میکنی که از تو کشو بروشون داری و بزنی به خودت اگر هم نتونی منو صدا میکنی  و لب میخوای (رژلب) شما خودت مخففش کردی تازه وسایل ابرو برمیداری همه رو کچل میکنی که دراز بچش (به زبان الینایی) ابرو بزنم دیگه واست بگم چند روز پیش داشتی با نمکدون بازی میکردی یعنی واسه خودت غذا درست میکردی یا به قول خودت عدس پلو  عاشق عدس پلویی دیدم صدات نمی یاد فهمیدم که بوی خرابکاری میاد صدات زدم الینا بدو بدو اومدی گفتم چیکار میکردی ؟ با یه قیافه بامزه ای  گفتی هیچی نمکا رو جمع میکردم!!!!!!!

شب یلدا رفته بودیم مراسم یلدابرون عروس خاله سیمین اونجاداشتن کادو ها رو باز میکردن تو هم که عشق چادویی (کادو به زبان الینایی) همه جمع ساکت بودن نگاه میکردن یه دفعه بلند گفتی مامان منم میخوام عروس شم  همه ترکیدن از خنده از حرف دخملی مامان

الانم که هرچی هواپیما چه تو تلویزین و چه تو آسمون میبینی سریع میپرسی داره میره چیش (کیش و باز هم به زبان الینایی) آخه بجم با هواپیما فقط کیش رفته دیگه چیکار کنه موقع جواب دادن خندم می گیره و برات توضیح میدم که نه پاهاتو میکوبی که که نه باید حتما" کیش بره و همینطور ادامه دارد...................

بامزه تر از همه اینه هنوز هیچی نشده اگه خدا نکرده یه لباس واسه خودم بگیرم و بپوشمش سریع نگام میکنی و  میگی گشنگه خریدی ؟ میگم آره سریع میگی بریم واسه منم خوشجلشو بخر 

دخملی قشنگم  واسه همه شعرای بامزه میخونی و واسه خودت میرقصی  یا اینکه به بابا خسرو میگی بخونه  تو همراهیش کنی  عزیزم امیدوارم که همیشه شاد باشی دوستت دارم خیلی زیاد

کلمه های به زبان الینایی:

چیچار چنم = چیکار کنم    بیا تو = بیا بیرون(برعکس میگی) یا روشن کن و میگی خاموش چن 

قاشق= قاشپ     اینکاروتو خیلی دوست دارم یه موقعهایی که حرف بد میزنی یا خرابکاری میکنی میپرسم چیکار کردی یا چی گفتی سریع شونه هاتو میندازی بالا و میگی  هیچی شوخی کردم

بابا نوئل= بابا نودل    نقاشی = ندداشی  

 راستی یه چیزی یادم افتاد که خیلی برام جالب بود  هرشب با مامان میشینی بفرمایید شام و نگاه میکنی چند روز پیش که خونه مامانی بودی گفتی مامانی نوسشیدنی میخوام  مامانم خندش گرفته بود خلاصه آب پرتقال واسه همه آورد که با هم بخوریم خواستیم که بنوشیم دخملیم یه هو زد به لیوان و گفت به سلامتی  وای که چقدر برام جالب بود بعد یه عالمه تحقیق و تفح که اینکارتو از کجا یاد گرفتی یه شب که داشیتیم برنامه بفرمایید شامو نگاه میکردیم گفتی مامان ببین میگن به سلامتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!