ماجراهای الینا خانومی در جزیره کیش سال 93
بعد مدتهای طولانی به وبلاگت اومدم تا از کارای جدیدت واست تعریف کنم که وقتی بزرگ شدی بدونی چه خبر بوده
سال 93 مسافرت کیش رفتیم که شما خیلی بهتون خوش ذشت طوریکه حتی دلت نمی اومد حتی شب ساعت 4 هم بخوابی از خستگی کلافه بودی ولی از رو نمی رفتی صبح که چشاتو از خواب باز می کردی تا منو می دیدی بی مقدمه میپرسیدی میریم بیرون بریم دیگه وقتی هم می رفتیم کنار دریا اگه شب بود میگفتی دریا خوابیده چراغاشو خاموش کرده راستی تا شکلات فروشی میدیدی سریع داخل مغازه می شدی و واسه خودت انتخابم میکردی به همین راحتی بعدم دیگه حالا انتخاباتت مگه تموم میشد ............
ولی خیلی دختر خوبی بودی اذیت نکردی فقط کچلمون کردی یه جا بند نمی شدی دوست داشتی راه بری و بازی کنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی