الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

الینا برکت زندگی مامان و باباش

خاطرات نوزادی الینا خانومی

1391/4/13 11:43
نویسنده : مامان بهاره
160 بازدید
اشتراک گذاری

 niniweblog.com

سلام دخملی الان که برات می نویسم  تو نه ماهی و خیلی هم شیطون شدی و شلوغ

حالا می خوام از کوچولوییات واست بگم  الینای مامان وقتی به دنیا اومد هر کاری می کردن پرستارا نمی تونستن بیدارت کنن ولی بابات که اومد بالا سرت وقتی صدات کرد الینا  یه هو چشاتو واکردی و یه خمیازه به بابات تحویل دادی آخه وقتی تو شکم مامان بودی باهات خیلی حرف میزدیم که با صداهامون آشنا بشی

الینای مامان از موقعی که به دنیا اومد خیلی دل درد داشت و همش نصفه شبا گریه می کردی و من و بابات شیفتی آرومت می کردیم تا خوابت ببره تازه یه عالمه هم عرق نعناع به خوردت می دادیم تا دل دردت کم شه و راحت باشی بالاخره بعد از اینکه وارد ششمین ماه زندگیت شدی دل درداتم تموم شد و  من و بابتم خوشحال شدیم

الینا تو مدت شش ماه مرخصی مامان همش می شستم و نگات می کردم و اینکه یه حس عجیب مادر بودن و مادر شدنو تو وجودم حس می کردم و خداوند یه  فرشته آسمونی برامون هدیه داده هر روز ازش ممنونم

الینا مامانی 5 فروردین رفت سر کار  شما هم رفتی مهد ولی یه ماه بیشتر نکشید که الینام مریض شد  خلاصه اینکه تو مهد هم نمی موندیو همش گریه می کردی مربیاتم ثانیه به ثانیه به من زگ میزدن که دخترت شیر نمی خوره جالبتر اینکه خانمی شیشه شیر میل نمی فرمودند خلاصه با بات بعد کلی حرف زدن قرار شد که واست یه پرستار بگیریم تا اون موقع هم که مامان لیدات صبا م یاومد خونمون و تا من بیام مواظبت بود بعد چند روز یه پرستار واست گرفتیم که الان شده خاله و ازاینکه راحتی و دوستش داری خیلی خوشحالیم و ماهم  خدا مونمو شکر می کنیم که  یه خاله خوب نصیبت شد چونکه دخملی مامان خاله نداره 

niniweblog.comniniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان الينا
13 تیر 91 11:33
سلام دخملي من هم نام دختر شماست.خوشحال مي شوم به ما سر بزنيد.


خوشحالم که ه9م عقیده ایم و امید وارم که دخملیت همیشه خوب و خوش باشه