کارهایی که الینا خانومی در نه ماه و نیمه گیش انجام می دهد
سلام الینا خانومی جیگر مامان هر روز که میگذره شیطونتر و بامزه تر میشی بدتر از همه این که تازه گیا شبا دیر میخوابی و صبحها هم زود بلند میشی نمی ذاری مامانی یه کوچولو بیشتر بخوابه
جالبتر اینکه الینا خانومی یاد گرفته دیگه رو تخت خودش نخوابه و دلش میخواد پیش من و باباش باشه اگه قرار باشه هم بخوابه باهم بخوابیم خلاصه اینکه الینای مامان هر چی بزرگتر میشه همون قدر دردسراتم بزرگتر می شه
اینکه دیگه خیلی از رورورکت خوشت نمی یاد برات تکراری شده و دیگه نمیری توش و فقط دوست دار چهار دست و پا بدویی و از یه جایی مثل میز و صندلی بگیری و بلند شی و خوشحال باشی که بلند شدی بعدم خنده دار ترش ایکه وقتی آهنگی میشنوی که خوشت میاد یه هویی دستاتو ول می کنی و میخوای که دست بزنی با کله میای پایین
یکی از کارای قشنگت که خیلی بهم انرژی میده و عاشقشم اینه که تازه از خالت حرف زدن با دستاتو یاد گرفتی و وقتی میخوای یه چیزی رو توضیح بدی صداهای جالبی از خودت در می یاری و با تکون دادن دستات توضیحات لازمه رو میدی و با قیافه خاصی نگاهمون می کنی منتظری که راجع به توضیحاتت نظر بدیم وای که وقتی از کارات دارم مینویسم برات چقدر انرژی میگیرم و شاد میشم
از کارای دیگت اینه که وقتی ازت میپرسیم الینا کو؟ عکستو نشون میدیو باهاش حرف میزنی
بعدشم اینکه عاشق آب بازی و حموم کردنی و هر چه قدرم تو وانت بشینی و بازی کنی خسته نمی شی آخرشم مامانی با گریه از حموم میارتت بیرون
دخملی مامان اونقده کاغذ خوردنو دوست داره که حد و حساب نداره اگه خدا نکرده حواست نباشه و یه کتاب و مجله ای جلو دستش باشه نصفشو در سیم ثانیه خوردتش